لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۵۰٫۶۷۰ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۳ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۱۷
    بازدید از این یادداشت : ۱٫۶۰۳

    پر بازدیدترین یادداشت ها :

    هر موجود زنده ای چهار ویژگی دارد :

    حرکت می کند،

    رشد می کند،

    تأثیر پذیرفته و می گذارد،

    تولید مثل می کند.

    هرموجودی که یکی از این اعمال را انجام ندهد زنده نیست . بیشتر وارد مباحث زیست شناسی نمی شوم .

    من نسخه شناسی [1] را موجود زنده ای می دانم که باید : حرکت کند ، رشد کند ، تأثیر بپذیرد و بگذارد ، و تولید مثل کند . اگر نسخه شناسی نتواند این کارها را انجام دهد زنده نیست .

    جایگاه کنونی نسخه شناسی
    اگر بپذیریم که از پیشینیان دو ( و با تسامح سه )چیز برای ما می ماند که برای بازسازی گذشتة انسانی از آنها بهره می گیریم :
    آثار : هر شیئی که از پیشینیان بجای مانده است . هر شیئی مادی ، دیدنی ، ملموس ، و محسوس که بصورتهای گوناگون تاکنون ، بصورت سالم یا فرسوده ، بجای مانده و بصورتهای گوناگون مانند حفاری باستانشاسی ، حفاری غیر مجاز ، حفاری تصادفی ، باستانشناسی زیر آب ، یا بدست حوادث طبیعی چون زمین لرزه ، رانش زمین ، فرسایش خاک ، و ... بدست انسانها می رسد ، و مسئولیت علمی شناسایی آنها به دانش باستانشناسی سپرده شده است .
    اخبار : هر خبری که از پیشینیان بجای مانده است ، یعنی می گویند پیشینیان چنین و چنان بوده اند و کرده اند و گفته اند . همة این اخبار قابل خدشه اند زیرا بصورت غیر مستقیم بدست ما رسیده اند . مسئولیت علمی شناسایی این اخبار به دانش تاریخ سپرده شده است .
    اخبار بر آثار : ممکن است اخباری قابل تشکیک از پیشینیان که بر آثار ملموس ثبت شده اند ( که تنها راه رسیده آنها سوار شدن خبر بر اسب اثر می باشد ) اکنون بدست ما رسیده باشد که دانشیان باستانشناسی و تاریخ هردو ، آنها را جزء محدودة دانش خود بدانند . جنس و مادة این آثار هم سخت مانند سنگ و فلز و سفال و گل و گچ و ... ، و هم نرم چون چرم و پاپیروس و استخوان و کاغد و ابریشم و پارچه و ... است .
    با آگاهی از موارد سه گانة بالا ، اکنون دانش نسخه شناسی از نگاههای گوناگون ، زیر مجموعة دانشهای زیر شمرده می شود :
    ۱ - باستانشناسی : از نظر ماده
    از آنرو که مخطوط ( اسناد و نسخه های خطی ) شیئی است که از پیشینیان بجای مانده ، به روشهای باستانشناسی بدست آمده ، حفاظت گشته ، مرمت شده ، و کاتالوگ می گردد .

    ۲ - تاریخ : از نظر منابع اصلی مطالعه
    از آنرو که خبری بر آنها ثبت شده که بیشتر مورد مطالعة تاریخ شناسان است و از منابع مهمتر و موثق تر دانش تاریخ است . البته معلوم است که تاریخ شناسان کمتر متعرض شکل سخت این مواد ( آثار مکتوب بر سنگ و فلز و سفال و گل و گچ و ... ) شده ، و ظاهرأ آنها را دربست به باستانشناسان سپرده اند .

    ۳ – کتابداری : از نظر شکل
    از آنرو به شکل و مادة دیگر مخطوطات و مکتوبات است ، در مراکزی چون آرشیو و کتابخانه نگهداری می گردد ، و مانند آنها ( نه کاتالوگ ، بلکه ) فهرست می گردد . البته معلوم است که شکل سخت این مواد ( آثار مکتوب بر سنگ و فلز و سفال و گل و گچ و ... ) نه در آرشیو و کتابخانه نگهداری می گردد و نه عجالتأ نسخه شناسان متعرض آنها شده اند .

    حال وظیفة نسخه شناسان است که تکلیف خود را با سه دانش پیش گفته روشن نمایند ، زیرا قرار گرقتن در زیر شاخة هرکدام از سه دانش گفته شده ، تبعات ویژة خود را دارد .
    اگر نسخه شناسی را موجود زنده ای بدانیم باید بپذیریم که نسخه شناسی : حرکت کند ، رشد کند ، تأثیر بپذیرد و بگذارد ، و تولید مثل کند . اگر چنین هنوز تصور و تصویری در ذهن نسخه شناسان ما وجود ندارد به علت آن است که یا هنوز چنین پرسشی در ذهن آنان بوجود نیامده یا نسخه شناس نداریم . پذیرفتن هردو مورد هم سخت می نماید . اما بنظر من اگر دانش نسخه شناسی نتواند این کارها را انجام دهد زنده نیست ، و اگر نسخه پردازی به این پرسشها پاسخ ندهد ، نسخه شناس نیست . با فرض اینکه نسخه شناسان یا نسخه پردازان ما به این پرسشها ، بالآخره زمانی پاسخی خواهند داد ، به تشریح کوتاه اعمال چهارگانة موجود زنده ای به نام نسخه شناسی می پردازم :

    حرکت در نسخه شناسی
    دانش نسخه شناسی باید حرکت کند ، در جا نزند . هدف نهایی ، مسیر ، مراحل ، منازل ، دست اندازها ، جاذبه های مسیر حرکت خود را بشناسد و بشناساند . در هر مرحله ای از مَرکَبهای مناسب مسیر بهره گیرد . برای وقایع پیش بینی نشده احتیاطاتی بیاندیشد . استفاده از یک مرکب برای راهی که سختیها و آسانیهای گوناگون دارد ، شایستة یکی دانشی مرد نیست .

    رشد در نسخه شناسی
    نسخه شناسی باید بتواند رشد کند ، بر حجم مادی و معنوی خود بیافزاید ، خود را اصلاح کند ، آسیبهای خود را بشناسد ، آنها را درمان کند . از شناخت آسیبهای خود نپرهیزد و نهراسد . انگل دانشهای دیگر نباشد و هویت مستقل داشته باشد . نسخه شناسی را زیر مجموعه دانشهای باستانشناسی و تاریخ و کتابداری نداند . علاوه بر رشد کمًی و کیفی ، بر مفاهیم و بحثها و سوژه های خود بیافزاید . هر روز پرسش جدیدی را مطرح کرده و به آن پاسخ دهد ، یا از دیگر دانشها پاسخ بخواهد .


    تأثیر پذیری و تأثیر گذاری در نسخه شناسی
    نسخه شناسی باید بتواند از علوم دیگر ، جامعه و حوادث ، تأثیر ( نه منفعلانه ، بلکه ) فعالانه گرفته ، بر آنها تأثیر آگاهانه نیز گذارد . بر دانشهای دیگر اثرگذاشته و آنان را نیازمند خود کند . به دروس دانشگاهی رخنه کرده و برای خود جایگاهی یابد . تصویری روشن و موثر از خود در ذهن عوام و خواص گذاشته و به این پرسش پاسخ دهد که : " نسخه شناسی به چه دردی می خورد " . بتواند دردی را از جامعه درمان کند ( و باصطلاح امروزی کاربردی باشد ) . پاسخگوی ضعفهای خود باشد . بتواند بخش مهم و پرمحتوایی در کتابخانه ها ایجاد و آنها را پربارتر کند . برای کارگزاران و دانش آموختگان و کاربران خود مایة افتخار و مباهات باشد .

    تولید مثل در نسخه شناسی
    نسخه شناسی باید بتواند زیرشاخه هایی تولید ، برای آنها خط مشی تعیین نموده ، به پیشرفت راهنمایی و از آنها حمایت کند . بتواند برای زیر شاخه های خود مبانی نظری محکم بسازد .

    بگمان نگارنده اکنون نسخه شناسی در وضعیت دانشی مناسبی نیست . به عنوان رشتة دانشگاهی با برنامه و متون درسی فراهم نیست . کارورزان نسخه های خطی از هر راهی خود را به آن رسانده اند ، اگر حمل بر بی ادبی نباشد هرکسی می تواند وارد نسخه پردازی و نسخه شناسی شود . در کتابخانه ها و در برابر انبوه مواد کتابی نوین ، نسخه شناسی به عنوان کاری بر کهنه ترین مواد کتابخانه ای شناخته می شود و بهترین کارکنان و کتابداران متولی آن نیستند . اگر بخاطر و به بهانة ارزش مادی مواد خطی ، و ضرورت حفاظت فیزیکی و امنیتی بیشتر ، در مخازن دربسته و بدون نور و هوای آزاد نگهداری میشوند ، در واقع خود آنها و کارکنان آنها را نیز در همان فضا قرار داده و بخش نسخه های خطی مانند زندانی برای نسخه ها و نسخه پردازان شده است . اگر نسخه شناسی زنده باشد و حق زندگی دارد ، نسخه پردازان نیز حق زندگی دارند .
    برای هریک از است ها و باید های بالا می توان نمونه هایی آورد که جایش اینجا نیست . امید است طرح این نوشته ، و پرسشها و ادعاهای آن ، تنها داستانی رومانتیک شمرده نشود . فرار از فکر کردن و پاسخ دادن ، چارة کار نیست .
    شنبه ۱۰ تير ۱۳۸۵ ساعت ۱۳:۱۸
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت